خلاصه داستان: سیلن باهوش در دبیرستان جدیدش در بیاریتز عاشق پسر بد تریستان می شود، غافل از اینکه او بخشی از شرط ظالمانه ای است که او با ملکه رسانه های اجتماعی ونسا بسته است.
خلاصه داستان: در اردوگاهی در غرب روستایی، زنی به تنهایی منتظر رسیدن شعلهای قدیمی از گذشتهاش است، در حالی که از نیت خود مطمئن نیست در حالی که نسبت به خودش خجالتی است.
خلاصه داستان: امیلی سفر متحول کننده، نشاط آور و نشاط آور به سمت زنانگی یک یاغی و نامناسب، یکی از مشهورترین، مرموزترین و تحریک آمیزترین نویسندگان جهان را تصور می کند که خیلی زود در سن 30 سالگی درگذشت.